فیلم سینمایی از نفس افتاده 2024-01-06
دانلود رایگان فیلم از نفس افتاده بدون سانسور
همچنین فرصت بیشتری هم برای ایجاد ارتباط و درک نوع رابطه و دوستی بین گلیندا و الفابا در این فیلم وجود دارد. در فیلم شرور همچنین شخصیتها نوعی واکنش عاطفی از خود نشان میدهند، که کاملا توسط مخاطب احساس میشود. این شخصیتها با کمک بازی خوب بازیگران، با مخاطب ارتباط برقرار کرده و کاملا ملموس است؛ هرچند که در یک دنیای جادویی جریان دارد. غیر از بازیگران عوامل دیگری هم به بار دراماتیک فیلم کمک کرده و احساسات مخاطب را برمیانگیزانند. بسیاری از قطعههای موسیقی هم در طول فیلمبرداری به صورت زنده اجرا شدهاند و این به بازیگران اجازه دادهاست، تا اجرای طبیعی، احساسی و خارقالعادهای داشتهباشند. درحقیقت برای یک فیلم موزیکال که بر اساس داستان جادوگر شهر از ساخته شدهاست، این فیلم احساسات زیادی را به جریان میاندازد.
بینفس به خاطر نوآوری های سبکی که از جمله برش های پرش و فیلمبرداری دستی استفاده می کند، که در آن زمان تکنیک های نوآورانه بودند، شناخته شده است. گفتگوها و شخصیت های فیلم اغلب به عنوان نماینده روحیه شورشی جنبش موج جدید فرانسه شناخته می شوند. با ترکیب منحصر به فردی از جنایت و درام، بینفس به عنوان یک کلاسیک مورد تحسین سینمای فرانسه شناخته شده است. نمایش، روایت مردی است که از کودکی گرفتار جادوی سینما میشود و ماجراهای زندگی را از روزی به یاد میآورد که در محله «تنگه وحشت» دیگران او را «یاور قلعه» میخوانند و با او بازی نمیکنند و بهنوعی او خودش و دیگری و دیگران را میشناسد، این مرد و این روایت گامبهگام ادامه مییابد تا روزگار سخت امروز. روایتی که در آن همه چیز هست، عشق و حسرت و عسرت و جنگ و مرگ و باز هم مرگ و تکرار پر تکرار روزها و لحظات. اگرچه الفابا از خواهرش، مراقبت میکند، از نظر عاطفی در دانشگاه شیز بیدار و آگاه میشود، جایی که استعدادهای جادویی او توسط یک مربی دیده میشود.
لیست کامل سریالهای تلویزیونی مریلا زارعی
نکتهی دیگری که وجود دارد این است که پاتریسیا، یک دختر منطقی با دانش آکادمیک در مقابل میشل قرار میگیرد. آشناهای مختلف در هر زمینهای دارد و سوئد، سوئیس، ایتالیا، انگلیس، فرانسه و نیویورک را دیده است. این باعث میشود که در ابتدا، میشل را به عنوان یک احمق بپنداریم اما در ادامه با صحبتهایی که میکند مشخص میکند که او هم خردمند است. درست است که ماشین میدزدد، آدم میکشد و کیفقاپی میکند اما خردمند است؛ خردی که از تجربه حاصل شده است. گودار در حالی که سه فیلم کوتاه کمابیش ناموفق ساخته بود، بعد از خواندن کتابی با نام از نفس افتاده از کلود فرانکولین (که آنقدر ناموفق است که با یک سرچ در گوگل و پیدا نکردن یک نتیجه درست و درمان میتوانید متوجه شوید.) با ژرژ بورگار، تهیهکنندهاش، برای ساختن یک فیلم توافق میکند. تکههایی از نامهای که برای این تهیهکننده نوشته است را در زیر میتوانید بخوانید.
لینکهای کاربردی
در این فیلم پرویز پرستویی که نقش اصلی را ایفا میکند و مریلا زارعی نقش مکمل او است. او در نقش نرگس، همسر شخصیت اصلی بازی میکند و به طرز شگفتانگیزی احساسات پیچیدهای که یک زن در مواجهه با مشکلات خانوادگی و شغلی همسرش تجربه میکند، به تصویر میکشد. وقتی ژان لوک گدار فیلمنامهی از نفس افتاده (À bout de souffle) را بهعنوان نخستین فیلماش در سال ۱۹۶۰ ساخت، در حقیقت مشهورترین فیلم موج نوی فرانسه را بر روی پردههای سینما برد. در ادامه فیلم به گذشته برمیگردیم و زمانی که، الفابا با رنگ سبز و چهرهای متمایز به دنیا میآید. پدر و مادر او از دیدن این نوزاد عجیب شوکه میشوند و همین ظاهر متفاوت که کلیدواژه اصلی داستان و فیلم است، او را به کودکی منزوی و آسیبدیده تبدیل میکند.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
دانلود فیلم کاروان قطب شمال زی
سکانسهایی بهویژه در اواخر فیلم کاملاً به شکل نمایشی که شخصیتها برای خود و شخصیت مقابل و تماشاگر ترتیب دادهاند، بازی میشود. حتی در بعضی سکانسها –که عدهای از منتقدان به اشتباه آن را به نابلد بودن گدار نسبت دادهاند- عمداً از سیاهیلشکرها خواسته شده است که برخلاف رویۀ مرسوم، موقع حرکت برگردند و به شخصیتهای اصلی نگاه کنند یا در عدسی دوربین زل بزنند تا جنبۀ نمایشگرانه شخصیتها بیش از پیش برجسته شود. «از نفس افتاده» ساخته به یاد ماندنی «ژان لوک گدار» یکی از سه موتور محرک موج نوی سینمای فرانسه بود، این فیلم به همراه «چهارصد ضربه» ساخته «فرانسوا تروفو» و «هیروشیما عشق من» اثر «آلن رنه» این جریان فکری سینمایی را که به اشتباه توسط برخی از منتقدین نوعی سبک (Style) سینمایی قلمداد شده است را به حرکت انداختند. این جریان، فرم و ساختار را از هالیوود وام گرفت و ایدههای فرانسوی را که از نگاه نو و بیپرده هنرمندان سالهای بعد از جنگ برخاسته بود در خود تلفیق کرد. آنها فرم را گرفتند و تفکرات مدرنیته خود را با آن ادغام کردند، چنین بود که موج نو شکل گرفت و تا سالها به حرکت خود ادامه داد. استفاده از مدیومشات و کلوزآپهای مناسب و به جا اما به وفور، نورهای غیر متمرکز و کنتراست متوسط که بیشتر در آثار سیاه و سفید این دوره مشهود است و نمایش فراوان بافت شهری، اجتماعی و فرهنگی پاریس شاید عاملی بود که این حرکت را نوعی سبک بدانند.
دانلود رایگان فیلم ایرانی هجوم
مکالمات این دو و حرکت دوربین در ابتدای این صحنه، حقیقتا جای تحسین بسیار دارد. او دیگر پاتریسیا را به دست نخواهد آورد، پس برایش مهم نخواهد بود که چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. فرار همیشگی میشل از گذشتهاش و مرگ، به سرانجام میرسد؛ زمانی که گذشتهاش و مرگش با هم تلاقی میکنند. زن اغواگر فیلم که هرچه میشل دنبال فرار کردن است، او ترجیح بر ثبات دارد. برای کار کردن و درس خواندن از نیویورک به پاریس آمده و قصد دارد در سوربون به تحصیل روزنامهنگاری بپردازد. برای گرفتن مقالههایش خودش را در اختیار یک نیویورکی دیگر قرار میدهد.
هر بار پرت کردن دنباله موهای صاف او، بیننده را به خنده میاندازد و او از این حرکات زیاد دارد. شرور محصول سال 2024، اولین قسمت از یک اقتباس دو قسمتی است، که بخش دوم آن قرار است در نوامبر 2025 اکران شود. فیلم شرور فروش بالایی در گیشه داشته و بعضی از جنبههای آن، نظر مثبت منتقدان را بهدست آوردهاست. یک نکته خاص درباره این فیلم بازی و آواز خواننده جوان آریانا گرانده است. باوجود اینکه این هنرمند از کودکی در آثار سینمایی و تلوزیونی زیادی بازی کردهاست، شرور به او درخشیدن در یکی از نقشهای اصلی فیلم را پیشنهاد میدهد. فیلمی که در آن بیشتر از هر زمان دیگری دامنه وسیع آوازی و صدای آریانا گرانده شنیده میشود.
در سالهای ابتدایی فیلمهای صامت با حضور نابغههایی از سراسر جهان، هالیوود آثار فیلمسازی را از آنچه که صرفاً تصاویر متحرک بودند مبدل به یک روش مناسب برای انتقال پیام میکند. در واقع اگر فیلمهای بزرگ آن زمان را نگاه کنیم در میان "بربادرفته"ها و "کاسابلانکا"ها و "سفیدبرفی"ها که بیشتر بر بیان داستان متمرکز بودند، "همشهری کین" ها را میبینیم. واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) دستمایه فیلم ها و سریال های زیادی قرار گرفته است. برخی از آنها به بخشی از تاریخچه این رویداد پرداخته اند و برخی دیگر، داستانی را در بستر ایام عزاداری محرم روایت کرده اند. در این ویدئو برخی از مهمترین آثاری که با محوریت «واقعه عاشورا» ساخته شده، مرور می کنیم.
او همچنین با دامنه وسیع صدایش بارها و بارها در طول فیلم شوخی میکند و نتهای بلند را به جملات ساده تبدیل میکند. الفابا کسی است که از طرد شدن و اندوه به عشق، سختگیری و در نهایت خشم میرسد. بازی او یک اجرای خاص نیست، اما شخصیت الفابا را به خوبی میسازد.
چنانچه اشاره شد، دوربین در فیلمهای گدار و به خصوص از نفس افتاده نقش یک راوی محض را بازی نمیکند، او یک چشم کنجکاو در فضای ملتهب اطراف شخصیتهای فیلم است. همان چشمی که با شیطنت از خیابانهای سنگفرشی پاریس بدون ارادت ما و آدمهای فیلم وارد خلوت آنها میشود؛ نماهای بسته مانند دوربین مخفی هستند. فیلم از نفس افتاده، ورای داستان قوی، روایت بسیار زیبایی رو تونسته ارائه بده.
ازازیل؛ تازهترین سریال مریلا زارعی
مثلا در همین «از نفس افتاده» دوربین را طوری به کف خیابان برده که گویی دوربین یکی از آدمهای شهر است. با قابهای بینظم و بیدیسیپلین به آدمها نزدیک یا دور میشود. عین خیالش نیست که بقیه موجودات (مردم) در صحنه (خیابان) با دوربین چه برخوردی دارند.
چهار انیمیشن کوتاه و بلند از ایران در این جشنواره حضور داشتند. شخصیت میشل - به قول یکی از دوستانم- آدم را یاد مورسوی در کاموی بیگانه می اندازد.تاکید روانگاوی بر دنیای درون و ضمیر ناخودآگاه- باعث شد که نقش انسانی که بدون نیاز به تحلیل- در روزمره خودش تصمیم بگیرد فراموش شود. البته برای همگی ما سخت است که این "سبکی تحمل ناپذیر هستی" را تاب آوریم و به آن کفایت کنیم. البته که داشتن نقش ثابتی مثل قاتل یا خبرچین یا دزد برای عمل کردن در زندگی الزامی نیست.
حتی دوربین ثانیههایی را روی مجلهای از تصاویر اروتیک حرکت میکند تا دقیقا این تقابل میان عشق و اروتیسیسم را نمایش دهد. آنچه در پایان رخ میدهد، تسلیم شدن پاتریسیا بعد از مدتی تلاش کردن برای تظاهر است و ثابت کردن حرف آقای نویسنده. این افتخارات و جوایز فقط بخشی از مسیر درخشان مریلا زارعی در سینما و تلویزیون ایران بوده که او را به یکی از محبوبترین و موفقترین بازیگران زن تبدیل کرده است. سریال پلیس جوان روایت زندگی یونس، پلیسی تازهکار که سرنوشت پیچیدهای پیش رویش قرار گرفته است.
ماجرا وقتی به اوج میرسد که داریوش به خاطر شغلش، با خطراتی روبهرو شده که حتی به خانوادهاش هم سرایت میکند. در این فیلم میبینیم که چطور شهره با قدرت و عشق به همسرش در این مسیر پرچالش کمک میکند، حتی وقتی سایه ترور و تهدید روی زندگیشان سنگینی میکند. مریلا زارعی با ظرافت تمام توانسته بین تردیدها و فشارهای درونی شخصیتش، بهصورت ملموس و باورپذیر بازی کند. احساساتی که در چهرهاش منعکس میشود، از درگیریهای ذهنی و احساسی یک زن در شرایط دشوار حکایت دارد. او به خوبی توانسته احوالات یک زنِ گرفتار میان عشق، حمایت و مسئولیتهای زندگی را به بیننده منتقل کند، بهگونهای که تماشاگر کاملاً با شخصیت نرگس همذاتپنداری میکند. برای دوستان ژان لوک یک چند این فیلم بسیار ارزشمند است؛و آن اینکه خودش بهجای بلموندو که در آن زمان دوران سربازیاش را میگذراند،صحبت کرده است.لحن ژان لوک،این فیلم کوتاه را تأثیرگذارتر و مهیجتر و ناآرامتر میکند.
در مجموع بیش از 14 نفر در تولید فیلم از نفس افتاده نقش داشتهاند و هر یک از آنها در منظوم یک صفحه اختصاصی دارند. اما اریوو و گرانده از همان ابتدا به خوبی با هم کار میکنند و شیمی آنها هر لحظه متقاعدکنندهتر میشود، زیرا کمدی جای خود را به مضامین سنگینتری میدهد و داستانی درباره دو زن متفاوت به داستانی از عشق، احترام متقابل و دوستی زنانه عمیق میشود. سریال دبیرستان خضرا، یکی از سریالهای ماندگار دهه ۷۰ تلویزیون ایران است که در سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵ از شبکه ۲ پخش شد. این سریال با پرداختن به دغدغهها و مشکلات دختران نوجوان در دبیرستان دخترانه، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند.
البته گرانده علاوهبر صدا و آواز شندینیاش، بسیار روان و دلچسب بازی میکند. پس این فقط صدا نیست، که شخصیت گلیندا را در دل مخاطب جا میکند. با اینحال، آریانا گرانده بهعنوان خواننده دامنه آوازی بسیار گستردهای دارد و از آخرین نت آن در اینجا استفاده میکند.
تقریباً در اواسط فیلم، گودار در قالب پرسونای خودش دو جمله را در یک کنفرانس خبری بیان میکند که اشاره به آنها پیش از ادامه بررسی خالی از لطف نیست. تو اشتباه میکنی،کلانتر…،داستان ما شکوه و اندوهباری صورتک آدمی زورگو را دارد.جزییات بیاهمیت،عشق ما را به غمواندوه نمیآلایند.(قطعهای از شعر Cors de chasse،اثر آپولیز). به همراه بوسههای کوتاه و گذرا-سالها نیز بر سرعت میگذرند-دوری کن،دوری،دوری-از خاطرات پراکنده. «نگاه خیره ی اولیس» به کارگردانی تئوآنجلوپولس در انتقاد به جنگ و حاکمیت ایدئولوژیک و تاثیر آن در نابودی هویت های انسانی است . فیلم "مهر هفتم" یا بهتر بگوییم "مهر و موم هفتم"، بیان یک رستاخیز است که نامش از بخش مکاشفه کتاب انجیل اخذ شده است و شاید دلیل اینکه برگمان این نام را برای این فیلم برگزیده این است که وی می خواسته رستاخیز فکری خود را نمایش دهد. «هجوم» شهرام مُکری را نمی شود به اندازه محدود این ستون تفسیر کرد.
وقتی پاتریشیا این را میفهمد که دیر شده است و به نقطه تراژیک فیلم میرسیم، یعنی جایی که میشل با ادای مخصوص به خودش جان میسپارد و باعث ایمان پاتریشیا میگردد. ایدهالها برای جهانی فرای جهان ما ساخته شدهاند و اکنون پاتریشیا طبیعی میشود. فیلم سینمایی از نفس افتاده بهکارگردانی Jean - Luc Godard در 29 سال پیش یعنی سال 1369 در گونه حادثهای تولید شده است.
در ادامه نشان داده میشود که، هم الفابا و هم گلیندا تازه وارد دانشگاه شیز شدهاند. اگرچه الفابا بهعنوان دانشجو در این دانشگاه ثبتنام نکردهاست، اما آنجا است تا به خواهر کوچکتر و معلولش کمک کند. اما معلم سختگیر دانشگاه شیز یعنی مادام موریبل با بازی میشل ییوی متکبر و افسانهای که از محدودیتهای صوتی خود عبور میکند، پتانسیلهای بالقوهای را در الفابا میبیند. این یک اتفاق بهظاهر بد است که به یک نتیجه شاید خوب منجر میشود.
دسترسی سریع
پراکندگی ذهنی میشل به دلیل تعارض با مدرنیته و اجتماع محصول آن در جای جای فیلم مشهود است. در سکانسهای اولیه او در اتومبیلش با یک اسلحه بازی میکند؛ در حقیقت این اسلحه جوهر میشل است و آن چیزی است که در نتیجه ناهنجاریهای اجتماعی و عرفی او ایجاد شده است. او خود اسلحه است و اسلحه خود او و آندو از یکدیگر تفکیکپذیر نیستند. تمام آرزو و خواست میشل همبستری مجدد با پاتریشیاست اما از آن سو، آمال پاتریشیا در تقدس رابطه زن و مرد خلاصه شده است. او میخواهد عشق چیزی فراتر از رابطه جنسی باشد و او به جای اسلحه بودن تنها یک مرد باشد؛ همانگونه که رومئوی افسانه ای بوده است اما وقتی میشل بیان میکند که خوبیها در همه جای دنیا افسانه هستند او را نسبت به نگرش کمالگرایش مظنون میکند. سیر تکامل سینما، همان طور که انتظار میرود، از هالیوود آغاز میشود.
از دیگر نکات منحصر به فرد “از نفس افتاده” استفاده از فیلمبرداری بر روی دست است که بر افزایش ضرب آهنگ فیلم تأثیر فراوانی داشته و نه تنها در فیلم های بعدی گدار به مراتب استفاده گردیده که توسط فیلمسازان صاحب نامی همچون “لارس فون تریه” نیز مورد تقلید قرار گرفت. در همان ابتدای فیلم، میشل با لیلیان، همسر سابقش که او هم همواره در حال فرار است، خداحافظی میکند. در ادامه متوجه میشویم که قطعا آنچه در سابقهی این مرد وجود دارد، از تبهکاری و خلافکاری پر است. میشل به پاریس میرود تا پولی را که باید از تونی بگیرد را دریافت کند و به رم برود. او هر سابقهای که داشته است مطمئن است که آن سابقه دنبالش نمیافتد، اما در حین همین سفر جادهای به خاطر سبقت گرفتن، پلیسها دنبالش میافتند و در نهایت به دلیل آنچه خود میشل ترس مینامدش، دست به قتل یک پلیس میزند.
۱) ژان-لوک گـُدار (Jean-Luc Godard) کارگردان، فیلمنامهنویس و منتقد سینمایی ِ فرانسوی-سوییسی است. او بر این ادعا که نمیتواند بدون پاتریشیا زندگی کند مصر است و در سکانس پایانی، یعنی همانجایی که تمام ساختمان ذهنی بیننده فیلم از ابتدا در هم میپاشد این ادعا را اثبات میکند. در واقع، میشل اگر یک جانی بالفطره باشد گناهی نکرده است، او طبیعی رفتار میکند و تمام حرفهای بیمنطق و بدون حساب و کتابش درست از کار در میآیند. دلیلش این است که او هنجارهای اجتماعی را مزاحم بروز هویت انسانی خویش میداند و شاید به همین دلیل است که اخلاق را کنار گذاشته است.
بازیگران فیلم شرور از آریانا گرانده گرفته تا میشل ییو میدرخشند. آریانا گرانده با مژههای بلند و لباسهای عروسکی خود، سبکسری و انرژی گلیندا را زنده میکند. همانطور که گفتیم این هنرمند بازی بسیار روانی دارد، که هیچچیز غیرواقعی در آن دیده نمیشود.
قطعا ما و شما به این حد قانع نیستیم؛ باید بهکمک علاقمندان فیلم، سریال و تئاتر، این دایرةالمعارف آنلاین و بانک اطلاعات هنرمندان و آثار سینما، تلویزیون و تئاتر را کامل و کاملتر کنیم. پدر کاوه، سلمان (حسین پاکدل) به دلیل بدهی سنگین هفت میلیاردی به زندان افتاده و کاوه برای نجات او مجبور میشود وارد بازی خطرناکی شود. او خودش را به کتایون (مریلا زارعی)، زنی ثروتمند اما پیچیده، واگذار میکند و همین اتفاق مسیر زندگیاش را کاملاً تغییر میدهد. از طرف دیگر، همتا که از رابطهاش با کاوه ناامید شده، گرفتار نقشههای اخگر (محمدرضا فروتن) میشود، مردی که بهدنبال طمع به داراییهای خانواده همتاست. یونس پس از فارغالتحصیلی برای ستوان آگاهی فعالیتش را آغاز میکند.
پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ
متأخرترین و موفق ترین بازسازی مستقیم از این اثر فیلمی است به همین نام، محصول سال ۱۹۸۳ که توسط جیم مک براید کارگردانی شد و “ریچاردگر” در آن به بازی پرداخت. انیمیشن ایرانی رهایی از بهشت برنده بهترین فیلم جشنواره سیکاف شد. جایزه بهترین انیمیشن سینمایی بلند جشنواره سیکاف (SICAF) سئول به فیلم ایرانی “رهایی از بهشت” به کارگردانی علی اسکوئی رسید.
صدا و آوازهای سینتیا اریوو هم در فیلم شرور به یک برگ برنده تبدیل شدهاست. درحقیقت این از جمله مواقعی است که مخاطب میتواند راحتتر با شخصیت غریب الفابا ارتباط برقرار کند. اینجاست که با وجود منزوی بودن الفابا و این موضوع که او نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، از طریق موسیقی و آواز خواندن بهراحتی احساسات خود را نشان میدهد. او در مدرسهای درس میخواند که جلسات نقد فیلم و بحثهای اجتماعی برگزار میشد و همین فضا، جرقه علاقهاش به هنر و بازیگری را زد. اولین بار مریلا زارعی با فیلمی از محسن مخملباف به اسم سلام سینما (در سال ۱۳۷۳) در سینما دیده شد. اما اولین حضور حرفهاش در دنیای هنر، در ۲۱ سالگی با سریال تلویزیونی «کارآگاه» بود.
مریلا زارعی در این سریال با بازی جذاب و متفاوتش در نقش یکی از شخصیتهای اصلی، توانسته توجه مخاطبان را جلب کند و به خوبی در کنار دیگر بازیگران خود را نشان دهد. مریلا زارعی یکی از بازیگران مطرح در سینما و تلویزیون ایران است که با بازی حرفهای خودش توانسته جایگاه ویژهای در دل مردم پیدا کند. او با بازی ساده و صادقانه، احساسات واقعی را به خوبی به بیننده منتقل کرد و خیلی زود محبوب شد. سکانس اصلی دوم اما از آنجایی آغاز میشود که پاتریسیا، برای اینکه به خودش ثابت کند که مانند میشل نشده و هنوز بر ثبات معتقد است، با میشل بدرفتاری میکند.
چه کسی ازنفس افتاده؟!/ نگاهی به فیلم «از نفس افتاده»
البته اگر بگوییم فیلم شرور این تصویر را خراب کرده، بیانصافی است اما، میتوانست بهتر نشان دادهشود. در آخر اینکه، با وجود ایراداتش، فیلم شرور همیشه سرگرمکننده است، نه فقط به این دلیل که برداشتی از داستان جادوگر شهر از است. در این فیلم همچنین تماشای شخصیتهای رنگارنگ و نامتعارف در حال آواز خواندن، رقصیدن و گاهی پرواز در هوا بدون لباس ابرقهرمانی، سرگرمکننده است.
بازیهای ماندگار او در نقشهای متنوع، همراه با جوایز معتبر و تحسینهای فراوان، نشان از استعداد استثنایی و پشتکار بینظیرش دارد. مریلا زارعی با بازی در فیلمهایی مثل «شیار ۱۴۳»، «درباره الی» و «زیر سقف دودی»، جایگاه خودش را در نقش بازیگری توانمند و حرفهای تثبیت کرد و جوایز زیادی گرفت. مریلا زارعی علاوهبر تمام موفقیتهایش، چهرهای مردمی و مهربان داشته و همیشه محبوب بوده است. او سفیر مؤسسه نیکوکاری مهر آفرین است و در فعالیتهای خیریه نیز مشارکت دارد. مریلا زارعی علاقهای به تجملات ندارد و سبک زندگی ساده بخشی از شخصیت اوست.
فیلمی جذاب و مطرح که همچنان میدرخشد و نه فقط هنوز و هنوز از نفس نیفتاده، بلکه دمی گرم و تازه دارد. چه اگر خالقش پس نُه دهه زندگی کردن و ریختن فراوان فیلمهایی روی دایره سینما، نفسهای واپسینش را کشیده و رفته است؛ کسی که همیشه نامی فراتر از ساختههایش داشته و شاید از آن دست آدمهایی از اهالی سینما باشد که به اندازه تعداد ستایشگرانش، کسانی هم وجود دارند که دلشان با فیلمهای او نباشد. اما «از نفس افتاده» در بین فرزندان او سوگلیاش محسوب میشود که همگان دوسش دارند و از پلههایی نخستین است که به گدار مسیر داده و نوع بالا رفتنش را برای او انتخاب کرده است. گدار از حوزهی اندیشهای سینما کارش را آغاز کرده و همواره با سر و صدا و گام برداشتنهای خلاف آمد عادت، به دنبال انقلابیگری در سینما بوده است. او ریشه در نقد و نظر دارد و پیش از آن که کارگردانی را شروع کند با نوشتن نقدهای سینمایی و به همراه دوستانش، بنای سینمایی را پی ریخته که از آن به عنوان موج نوی سینمای فرانسه نام میبرند و گدار معمار چنین ساختمان و عمارتی است که هم در جغرافیا و هم چیدمان و دکور و هم در مصالحه و هندسه، راهی جدید پیش گرفته است.
دیدن حرکات زیبای این پارکور کاران مانند دویدن های سریع و پرش ها و بالا رفتن از موانع صاف بسیار لذتبخش است و وقتی که این توانایی ها در قالب فیلم به کار گرفته می شوند، نتیجه می تواند یک فیلم اکشن هیجان انگیز را به مرحله تازه ای از جذابیت و زیبایی تصویری ببرد. سال ۲۰۱۸ سال خوبی برای دیدن فیلمهایی است که میتوانستید از آنها متنفر شوید؛ با فیلمهای نفرتانگیز ۲۰۱۸ آشنا شوید. این سخنان، پیش از آنکه بیانگر جایگاه انسان امروز در بطن مدرنیسم باشند تفکرات پاتریشیا را بر هم میریزند. او دیگر نمیتواند به دنبال یک مرد باشد، کسی که همچون رومئو عمل کند و از کاستیهای زندگی چشمپوشی نماید.
البته اینجا پایان داستان نیست، چون در اوج روایت، فیلم به پایان میرسد و باید منتظر ساخت و اکران بخش دوم آن باشیم. شیوهی تازهی که گدار در ساخت این فیلم بهکار برد، بهویژه استفادهی جسورانهاش از جامپکات بسیار مورد توجه قرار گرفت و او توانست خرس نقرهای برای بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم برلین در سال ۱۹۶۰ را برای فیلم از نفس افتاده بدست آورد. “از نفس افتاده” در سال ۱۹۶۰ جایزه بهترین کارگردان را از جشنواره و نیز برای گدار به ارمغان آورد و موجی که این فیلم ایجاد کرد سالیان متمادی تأثیرات خود را بر سینما باقی گذارد و بارها توسط فیلمسازان بزرگ مورد تقلید و بازسازی قرار گرفت. هر چند پرسشهای تصویری فراوان، حس جهت یابی و زمان یابی تماشاگر را از بین می برد ولی تکرار این قطعهای جهشی موقعیت را برای تماشاگر عادی کرده بگونه ای که بیننده دیگر انتظار موقعیت مکانی (یا زمانی) منسجمی را ندارد. معادل این حس که گدار در “از نفس افتاده” ابداع کرد در تئاتر به عنوان عنصر بیگانه سازی برشت یا “فاصله گذاری” مرسوم است. کاراکتر «میشل» (ژان پل بلموندو) به خاطر نوع رفتارش، نمونه ای از یک قهرمان بیگانه با «خود یا محیط» و معتقد به اصالت وجودی است که اغلب در فیلم های «موج نو» دیده می شود و همچنین کاراکتر«میشل» به نوعی تقلید از کاراکترهای فیلم های گنگستری گذشته است.
ما باید بفهمیم که چرا الفابا که در طول این فیلم تا این اندازه مهربان و بیآزار است، در نهایت به جادوگر بدجنس غرب تبدیل میشود، که هیچکس برای مرگ او سوگواری نمیکند. در فیلم همچنین توضیح داده میشود، که چرا گلیندا بهعنوان جادوگر خوب معرفی میشود. شخصیت گرانده اولین کسی است که جادوگر سبز رنگ را همانطور که هست میبیند؛ یک زن جوان به شدت آسیبدیده که آرزوی تعلق داشتن دارد.
با پیشروی داستان، روایت فرعی مربوط به حیوانات سخنگو پدیدار میشود. حیواناتی که به تدریج توانایی صحبت کردن به زبان آدمیزاد را از دست میدهند. پیتر دینکلیج صدای دکتر دیلاموند، پروفسوری که بز هم است را بازسازی میکند. در روند داستان شخصیتهای شرور سعی میکنند صدای حیوانات را از بین برده و آنها را اسیر کنند. داستان تا جایی پیش میرود که قدرتهای منحصربهفرد الفابا مشخص میشود و او به نیت بد اطرافیان بهظاهر خوب خود پی میبرد. هرچند گلیندا همچنان شخصیت خوب خود را تا پایان داستان حفظ میکند.
{آنجا که سخن از گفتن بازمیماند، موسیقی آغاز میشود!
|}کاراکتر بازیگر زن «پاتریشا» (جین سیبرگ) بازیگر آمریکایی برخاسته از روش های بازیگری از نوع آمریکایی در این فیلم با روش های غیرقراردادی و بداهه پردازانه «گدار» خو می گیرد و حاصل اش،کاراکتری متفاوت از «جین سیبرگ» بوجود می آورد که بسیار جذاب و دوست داشتنی است. مخاطب از بدو ورود از دالان خاطره به کوچههای نوستالژی برده میشود، جایی که «سعید» در «دایی جان ناپلئون» وسط آشوب خانواده رأس ساعت یک ظهر، عاشق شده تا کشف «کمالالملک» در فیلم «علی حاتمی» و... سریال جیران تازهترین اثر حسن فتحی است که با تهیهکنندگی اسماعیل عفیفه ساخته شد. این سریال داستان دلباختگی ناصرالدین شاه (بهرام رادان) به زنی به نام جیران (پریناز ایزدیار) را روایت میکند.
همان سال در فیلم سینمایی «پاتک» بازی کرد و خیلی زود توانست استعدادش را نشان دهد. مریلا با پشتکار و عشق به کارش، پلههای موفقیت را یکییکی بالا رفت و امروز نامش در کنار برترینهای سینمای ایران میدرخشد. نکته جالب اینجاست که پیش از مریلا زارعی، قرار بود شبنم مقدمی نقش مهدعلیا را بازی کند، اما با انصراف او، این نقش به مریلا زارعی سپرده شد و او هم با بازی درخشانش توانست به خوبی از پس این شخصیت پیچیده بربیاید. جیران با حضور بازیگران مطرح به یکی از پرستارهترین سریالهای این سالها تبدیل شده است.
به همین دلیل است که با اینکه الفابا شخصیت منفور فیلم محسوب میشود که قرار نیست کسی برایش سوگواری کند، مخاطب بهخوبی او را در قلب خود راه میدهد. حتی کار به جایی میرسد که با تمام شدن فیلم، هیچکس دوست ندارد الفابا به جادوگر بدجنس غرب تبدیل شود. فیلم «از نفس افتاده» «a bout de suffle» به سال ۱۹۶۰، نخستین اثر بلند سینمایی «ژان لوک گدار» «Jean-Loc Godard»فیلمساز و منتقد مشهور فرانسوی است.
شخصیتی که او میسازد تعارض بود و نمود است، بچه جنوب شهر که با سینما رشد کرد، عاشق شد، رؤیا بافت، حتی حرفش را با یک سکانس از سینما به معشوق زد. این شخصیت با تکانههای روانی که در زندگی میبیند باید در خلاف و جرم قد میکشید؛ اما سینما دستش را گرفت، حتی زمانی که گورخواب بود و دیگر از دنیا و آدمهایش فاصله گرفت، عشق سوخته و سنگ قبری شکسته نجاتش داد. نویسنده در تمام اثر به سینما احترام میگذارد، به نگاتیو، به تمام زندگیهایی که با سینما ویران شد، تمام ساعتهایی که به عشق سینما گذشت و آدمهایی که به عشق آدمها و اسطورههای توی فیلمها زندگیشان شکل دیگری رقم خورد، هرچند دیدن اسطورهها از نزدیک زشتتر از زندگی همین آدمها بود. نمایشنامهنویس در تکگویی پایانی به مسیر اشتباه آمده اشاره میکند و اینکه سینما؛ همین آدمهای دور و اطرافمان هستند، همینهایی که نمیبینیم چرا که چشممان به آدمهای روی پرده است. او تجربه زیستهاش را به ما میگوید، آدمهای بیرون پرده همانها که به پرده نقرهای راه نبردند دیدنیتر بودند با دردها و رنجها و زخمها و عشقهایشان. الفابا و گلیندا با یکدیگر صمیمی میشوند و یک ارتباط واقعی بین آنها شکل میگیرد.
در عین حال تاکیدات فوق بیشتر برای بی اعتباری قصدمندی های بورژوازی است تا تاسیس یک ناکجا آباد دیگر. آنچه همواره در تمام مدیومهای انتقال پیام، مورد بحث بوده است، تضاد میان میزان تأثیرپذیری ناشی از فرم و میزان تأثیرگذاری ناشی از محتوا بوده است. البته قطعاً جملهی مطرحشده به خودی خود تضادی را حاصل نمیکند مگر اینکه بر روند تأثیرات متقابل فرم - آنچه مخاطب را به نظاره اثر میکشاند - و محتوا - آنچه منجر به گزینش مخاطبان میشود - توجه کنیم. به هر رو، در مسیر تکامل یک مدیوم، تأثیرگذاران آن، به دنبال رسیدن به یک مصالحه میان این دو عنصر هستند و آنچه در سینما شاهدش هستیم، سرعت خیرهکننده طی شدن این مسیر است.
{دانلود فیلم هندی گل کاغذی Boug
|}درحقیقت فیلم فاصله زیادی با یک اثر اقتباسی موفق دارد، هرچند بههیچعنوان نمیتوان از نقاط قوت آن چشم پوشید. با این وجود وقتی شما بهعنوان فیلمساز به سراغ برداشت از اثری میروید که در فرهنگ عام جایگاه ویژهای دارد، باید تمام توان خود را بهکار گیرید. چراکه مخاطب از شخصیتها و روایت اصلی تصاویر زیادی در ذهن دارد که بههیچعنوان نمیخواهد خراب شود.
مریلا زارعی در این فیلم نقشی پر از احساس را بازی میکند، نقشی که هم درگیر روابط خانوادگی است و هم در تلاش برای کنار آمدن با مشکلاتی که گاهی از فراتر از توان انسان به نظر میآید. اما تکنیکهای منحصر به فردی که “از نفس افتاده” را به عنوان شاهکار گدار و آغازگر موج نوی سینمای فرانسه به حساب می آورد بیش از مباحث مفهومی فیلم شاید جای پرداخت داشته باشد. همین سینمای گانگستری و شخصیتهای خشن و نیهیلیستی آن، الهام بخش گدار در ساختن فیلم “از نفس افتاده” شد. مشکل در برقراری رابطه انسانی و شخصیتهای بی تفاوت، موضوع اصلی “از نفس افتاده” محسوب می شود.
این فیلم پر از حس وطنپرستی، عشق خانوادگی و فداکاری است و تماشاگر را با خود تا لحظه آخر همراه میکند. فیلم پر از لحظات تلخ و واقعی از تنهایی شیرین و تلاشهای ناامیدکنندهاش برای بازگشت عشق و صمیمیت به زندگی مشترک است. او سعی میکند با مشاوره گرفتن و تغییر رفتار خودش، خانوادهاش را دوباره دور هم جمع کند، اما این مسیر به سادگی پیش نمیرود.
در این مطلب چطور، قصد داریم نگاهی به دنیای حرفهای و زندگی شخصی مریلا زارعی بیاندازیم، از دوران کودکیاش گرفته تا روزهایی که سیمرغهای متعدد را به خانه برد. گدار در اظهار نظری مبالغهآمیز گفته تاکنون در سینما کسی به این سرعت فیلمبرداری نکرده است. طرحی که تروفو نوشته بود ساختار کلی فیلمنامه را مشخص کرد و کدار با استفاده از یادداشتهای پراکندهی بیشماری که از قبل آماده کرده بود دیالوگها و جزییات صحنهها را بهصورت روزانه مینوشت و دکوپاژ میکرد. برخی جزییات صحنه و دکوپاژها را هم سر صحنه و در حین فیلمبرداری تعیین میکرد یا تغییر میداد. عبدالرضا کاهانی بعد از مدتها با فیلم خانم یایا توانسته بار دیگر اثری سینمایی از خودش را اکران کند و حواشی اکرانی که برای خانم یایا پیش آمد را تمام کند. خبر ساخته شدن این فیلم از همان آغاز مرموز بود و رسانههای افراطی اصولگرایی چون روزنامه کیهان نیز به تولید آن انتقاد کرده بودند چرا که اعتقاد داشتند فیلم مجوز تولیدی ندارد.
این فیلم به یکی از یادگاریهای سینمای ایران تبدیل شد و مریلا زارعی را بیشتر از پیش در دل مخاطبان جا انداخت. دوربین روی دست در فضاسازی و شناخت و درک کاراکتر به ما کمک میکند، همین تکنیک باعث میشود که در افکار منقلب، تکهپاره شده و گاهی آنارشیستی میشل غوطه بخوریم. پلانهایی که در ارتباط با میشل هستند این ویژگی را دارند و دوربین همچون کاشف روانکاو در نگاه ما نشسته است به گونهای که حضور آن را حس نمیکنیم و خود را به دست فیلم میسپاریم.
فیلم مفت بر قسمت ۲